شرایط نامطلوب اقتصادی
شرایط اقتصادی جامعه بدون شك یكی از مهمترین مؤلفههای مؤثر بر نوع و میزان جرائم است زیرا در صورتی كه جامعه از حیث اقتصادی در رفاه باشد مطمئناً جرائمی که ریشه در فقر و مشكلات مالی افراد دارد، كمتر به وقوع خواهد پیوست. در مقابل، هرچه شرایط اقتصادی اجتماع از وضع نامطلوبتری برخوردار باشد زمینههای ارتكاب جرائم که ریشه در معضلات مالی دارد نیز تشدید شده و بر میزان وقوع اینگونه جرائم افزوده خواهد شد. وضعیت نابهسامان اقتصادی ریشه در دلایل بسیاری مانند تورم، توزیع نامناسب درآمد، گرانی و … دارد. با توجه به اینكه در طول چند سال اخیر میزان تورم اقتصادی و توزیع نامناسب درآمد به شدت افزایش یافته و گرانی كالاها و خدمات در ردیف بزرگترین مشكلات افراد و خانوادهها به ویژه خانوارهای زن سرپرست[1] قرار گرفته است، به وجود آمدن مفهومی به نام، «زنانه شدن فقر»، امری طبیعی است. در کشورهای صنعتی نیز در دههی 80 میلادی، مفهوم زنانه شدن فقر ایجاد شده است.[2] این در حالی است که مردان در مقایسه با زنان، کمتر دچار عارضهی فقر اقتصادی گشتهاند.[3] لذا لازم است نسبت به حمایت از زنان خودسرپرستی که از شوهران خود جدا شده و به تنهایی بار زندگی را تحمّل میکنند، اقداماتی برای حمایت مالی از آنان صورت پذیرد. توجه به یک نظرسنجی که برحسب اتفاق از جامعهی زنان خودسرپرست صورت گرفته، برای درک شرایط نامطلوب اقتصادی زنان مطلّقه کاری سودمند است. در یک پژوهش که از طریق مصاحبه از 32 زن که بنا به دلایل مختلفی سرپرستی خانوار را بر عهده داشتهاند انجام شد، 9/97 درصد از پاسخگویان، مسألهی اقتصادی را جزء مسائل و مشکلاتی دانستهاند که در اولویت اول تا سوم نگرانی آنهاست و 3/76 درصد از آنان، مسألهی مالی را بزرگترین دغدغهی فعلی خود دانستهاند.[4] شرایط مالی نامناسب زنان مطلّقه، عمدتاً ریشه در عوامل تورم، توزیع نامناسب درآمد و بیکاری دارد، این ادعا با بررسی وضعیت آماری آنها قابل اثبات است.
تورم بالا: میزان بالای تورم اقتصادی در سالهای اخیر عامل اقتصادی مهمی است که بر فقر زنان مطلّقه دامن زده است. براساس گزارش مرکز آمار ایران در ماههای بهمن، اسفند سال 1391، فروردین، اردیبهشت، خرداد و تیر سال 1392 به ترتیب درصد تورم حاکم بر جامعه معادل 27.4، 28.6، 29.8، 31.0، 32.6، 33.9 درصد بوده است.[5]
ضعف سازمانهای حمایتگر: در ايران بيشترين اقدامات حمايتي دولت به منظور گسترش عدالت اجتماعي براي حمايت از اقشار محروم و آسيبپذير جامعه به ويژه زنان سرپرست خانوار، از طريق سازمان کمیته امداد خمینی(ره) صورت ميپذيرد. تحت پوشش قرار نگرفتن زنان مطلّقه، از طریق حمایتهای نهادهایی مانند کمیته امداد نیز، از عواملی است که باعث تشدید نزول وضعیت مالی آنان خواهد شد. براساس آمارهای به دست آمده در پایان سال 1389 در سراسر ایران، تعداد 311,865,1 خانوار معادل 567,311,4 نفر تحت پوشش کمیته امداد خمینی(ره) قرار گرفتهاند که از میان آنها تعداد 974,129 خانوار معادل جمعیت 602,237 نفر به علت طلاق تحت پوشش کمیته امداد قرار گرفتهاند.[6] در سال 1390 با 9/9- درصد کاهش، جمعیت تحت پوشش کمیته امداد در سراسر ایران، تعداد 1,750,799 خانوار معادل 3,883,387 نفر بوده است که از این میان، تعداد 118,198 خانوار معادل جمعیت 217,531 نفر از آنها به علت طلاق، تحت مددجویی کمیته امداد قرار گرفتهاند[7] در حالی که براساس آمار، تعداد طلاقهای واقعشده که پیشتر ارائه گردید، هر ساله بیش از 974,129 و 118,198 خانواده دچار طلاق شده و هر ساله تعداد خانوارهای افزوده شده بر خانوارهای مطلّقه فراتر از 198,118 خانوار است که همواره نیز درحال افزایش است اما در مقابل نه تنها به تعداد خانوارهای تحت پوشش افزوده نشده است بلکه همین تعداد اندک خانوارِ تحت پوشش نیز، نسبت به سال بعد کاهش یافته است. واضح است که کمیته امداد تعداد بسیار اندکی از زنان مطلّقه را، تحت پوشش قرار میدهد. مبالغی که به زنان سرپرست خانوار، بر مبنای نظام حمایتی پرداخت میشود نیز، تا حدّی نیست که بتواند نیاز آنان را برآورده ساخته و حداقلی از یک معیشت عادی را برای آنان فراهم سازد.[8] پژوهشهای انجامشده بر روی زندگی زنان سرپرست خانوار نشان میدهد که، با وجود تلاشهای فراوان کمیته امداد، بسیاری از اهداف و شاخصهای کاهش فقر زنان مطلّقه برآورده نشده است.[9]
گفتار دوم: عدم کارسازی ساز و کارهای حمایتیِ پیشبینی شده در حقوق موضوعه
راهکارهای پیشبینی شده در حقوق موضوعه عمدتاً با هدف حمایت مالی از زنان در صورت وقوع طلاق، طراحی شده است اما در عرصهی اجرا، غالباً بدان عمل نمیگردد.
عدم پرداخت نفقه: در بعضی از خانوادههایی که در حال سپری نمودن زندگی هستند دیده میشود که نفقهی زنان به آنان پرداخت نشده یا از میزان پرداختی آن رضایت کافی ندارند.[10] با وقوع طلاق همین پشتوانهی مالی زنان که در طول زندگی پرداخت میگردید نیز به پایان رسیده و آنان را بدون آمادگی برای ادارهی امور اقتصادی خود، به طور ناگهانی با زندگیِ خودسرپرست مواجه ساخته و بار سنگینی را بر دوش آنان محوّل میسازد.
همچنین زنان در طول زندگی نیز در پی فراهم ساختن ساز و برگی جهت آتیهی خود برای بعد از طلاق نیستند، به خصوص در خانوادههایی که میانهرو بوده و در حال سپری نمودن زندگی آرامی میباشند، به همین دلیل لازم است زنانِ در حال زندگی، از طریق پیشبینی راهکاری بتوانند خطرات مالی احتمالی پس از طلاق را کاهش داده و توانایی اداره زندگی خود را داشته باشند.
[1]ـ تفاوت خانواده با خانوار این است که خانواده الزاماً باید متشکل از یک زن و شوهر با تحقق رابطهی زوجیت مشروع باشد در حالیکه منظور از خانوار «مجموع کسانی که در یک خانه زندگی میکنند، افراد یک خانواده» (حسن عمید، فرهنگ فارسی عمید، (بیجا، راه رشد، ، 1389)، ص 472) است. اهالی یک خانوار الزاماً زن و شوهر نیستند و حتی ممکن است متشکل از یک نفر باشد (وزارت رفاه و تأمین اجتماعی، پیشین، ص 25). بنابراین خانوار کلیتر از خانواده است و به همین دلیل است که در سرشماریها از واژه خانوار استفاده میشود.
[2]ـ زهرا عبدی، «زنان سرپرست خانوار نیازمند حمایت اجتماعی»، (هفتهنامه برنامه، آذر 1385، شماره 196، صص 18 ـ 20)، ص 19؛ افسانه کمالی، «مشکلات اجتماعی: زنان فقر مضاعف»، (فصلنامه رفاه اجتماعی، سال سوم، شماره 12،بهار 1383، صص 179 ـ 202)، ص 200؛ شراره ورزگر، «پیامد فقر، رشد جمعیت و ویرانی محیط زیست بر زنان»، (فصلنامه اقتصاد کشاورزی و توسعه، شماره ویژه، بهار 1374، صص 328 ـ 346)، ص 330.
[3]ـ سوسن سیف، «بررسی مقایسهای میزان پیامدهای طلاق در زنان و مردان مطلقهی ایرانی و آمریکایی»، (فصلنامه خانواده و پژوهش، سال اول، شماره 1، زمستان 1383، صص 81 ـ 104)، ص 96؛ ژاله شادیطلب و علیرضا گرایینژاد، «فقر زنان سرپرست خانوار»، (فصلنامه زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان)، دورة 2، شمارة 1، بهار 1383، صص 49 ـ 70)، ص 49، 50، 67 و 68؛ ژاله شادیطلب و معصومه وهابی و حسن ورمزیار، «ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فقر و نابرابری در ایران/ فقر درآمدی فقط یک جنبه از فقر زنان سرپرست خانوار»، (فصلنامه رفاه اجتماعی، سال چهاردهم، شماره 17، تابستان 1384، صص 227 ـ 247)، صص 227، 231، 234 و 235.
[4]ـ سعید معیدفر و نفیسه حمیدی، «زنان سرپرست خانوار: نگفتهها و آسیبهای اجتماعی»، (فصلنامه نامة علوم اجتماعی، شماره 32، زمستان 1386، صص 131 ـ 158)، صص 142 و 148.
[5]ـ سایت مرکز آمار ایران، «نتایج نرخ تورم در اردیبهشت 1392 بر مبنای سال پایه 100 = 1390»، (قابل دسترسی در: <http://www.amar.org.ir/Portals/0/Files/reports/g_nt_92-02.pdf>، تاریخ رجوع: 23/5/1392)، ص 3؛ همان، «ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺷﺎﺧﺺ ﻗﻴﻤﺖ ﻛﺎﻻﻫﺎ ﻭ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﻣﺼﺮﻓﻲ ﺧﺎﻧﻮﺍﺭﻫﺎﻱ ﺷﻬﺮﻱ (نرخ تورم) خردادﻣﺎﻩ ﺳﺎﻝ 1392 ﺑﺮﺍﺳﺎﺱ ﺳﺎﻝ ﭘﺎیه 1390»، (قابل دسترسی در:
<http://www.amar.org.ir/Portals/0/Files/reports/g_nerkhtavarom_92-3_v2.pdf>، ص2)؛ همان، «ﺷﺎﺧﺺ ﻗﻴﻤﺖ ﻛﺎﻻﻫﺎ ﻭ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﻣﺼﺮﻓﻲ ﺧﺎﻧﻮﺍﺭﻫﺎﻱ ﺷﻬﺮﻱ (نرخ تورم) ـ تیر 1392»، (قابل دسترسی در:<http://www.amar.org.ir/Portals/0/Files/reports/g_nerkhtavarom_92-4.pdf>، ص 2).
[6]ـ سایت کمیته امداد خمینی(ره)، «امور حمایتی محرومین و زدودن فقر (3)»، (قابل دسترسی در:
<http://www.emdad.ir/mcontent/amar/amar_gozaresh_saliane/fasle3.pdf>،
تاریخ رجوع: 23/5/1392)، ص 5، 6 و 13.
[7]ـ همان، «امور حمایتی محرومین و زدودن فقر (3)»، (قابل دسترسی در:
<http://www.emdad.ir/mcontent/amar/amar_gozaresh_saliane/fasl%203.pdf>،
ص 5، 16، 18، 42 و 43.
[8]ـ حسن بادینی، «جستاری نقادانه در نظام حقوقی تأمین اجتماعی ایران»، (فصلنامه حقوق، دوره 38، شماره 4، زمستان 1387، صص 57 ـ 88)، ص 63.
[9]ـ احمد محمدپور و داریوش بوستانی و مهدی علیزاده، «ارزیابی کیفیت عملکرد سازمانهای بهزیستی و کمیته امداد در کاهش فقر زنان سرپرست خانوار شهرسازی»، (فصلنامه رفاه اجتماعی، سال دوازدهم، شماره 46، پاییز 1391، صص 319 ـ 352)، ص 319.
[10]ـ نظرسنجی که از طریق ارائهی پرسشنامه و بررسی پروندهها در شبکهیCMS به عمل آمده، نشاندهندهی این است که میزان پروندههای مربوط به مطالبهی نفقه و مهریه به ترتیب رتبههای اول و دوم را در میان دادخواستهای تسلیم شده به دادگاه را در شش ماههی اول سالهای 1389 و 1390 داشته و 6/51 درصد از زنان بیان داشتهاند که شوهرانشان به آنها اصلاً نفقه پرداخت ننموده و 7/24 درصد آنان از میزان نفقهی پرداختی شوهرانشان رضایتی ندارند. همچنین 5/45، 7/22 و 1/16 درصد از زنانی که اصلاً نفقهای دریافت ننمودهاند به ترتیب بیان داشتهاند بیش از دو سال، یک سال و 6 ماه است که از دریافت نفقه محروم بودهاند (عصمت نجفی ثانی و زهره محمدنیائی، «بررسی پروندههای دادگاههای خانواده و عوامل مؤثر بر افزایش آنها»، در کتاب اندیشههای راهبردی (زن و خانواده)، دبیرخانه نشست اندیشههای راهبردی (گردآورنده)، جلد دوم، (تهران، پیام عدالت، 1391، صص 1024 ـ 1043)، صص 1029 و 1033؛ همچنین نتایج به دست آمده از یک تحقیق میدانی در مجتمع قضایی خانواده شهر تهران که بر روی دو هزار پروندهی مربوط به دعاوی خانوادگی صورت گرفته است، نشان میدهد که بالاترین میزان مشکلات زنان، درگیری اقتصادی آنان و بیشترین میزان شکایت آنان، مربوط به نفقه بوده است (بهناز موحدی، «طرح بیمه زنان خانهدار، گامی کوچک با هدفی بزرگ»، (ماهنامه عروس هنر، شماره 21، مرداد 1382، صص 6 ـ 8)، ص 6).